به گزارش مشرق، در جلسه امروز سوال از رئیسجمهور، حجتالاسلام والسلمین روحانی رئیس جمهور بار دیگر ادعای پرتکرار این سالها را مطرح کردند مبنی بر اینکه یکی از بزرگترین دستاوردهای برجام خارج کردن ایران از ذیل فصل هفت منشور سازمان ملل بوده است. این موضوع هر از گاه توسط آقای رئیسجمهور و حامیانش و همچنین روزنامههای متعلق به جناح موسوم به اصلاحطلب تکرار میشود و به نوعی تبدیل به یکی از مشهورات حوزه سیاسی در ایران شده است. اما این ادعا چقدر با واقعیت منطبق است؟ و آیا حقیقتاً استیفای این معنا از این جمله که "برجام سایه جنگ را دور کرد" نسبتی با واقعیت دارد یا خیر؟
فصل هفت سازمان ملل مربوط به گروهها و کشورهایی است که اصطلاحاً نظم و امنیت جهانی را به مخاطره انداخته باشند. این فصل چند بند دارد که بند 42 مهمترین آنهاست و در آن صراحتاً به استفاده از نیروی نظامی علیه یک گروه و کشور اشاره شده است.
اما سوال این است که چه زمانی یک کشور ذیل فصل 7 منشور سازمان ملل قرار میگیرد؟ به این معنا که امکان بهرهگیری از ابزار نظامی علیه آن کشور وجود داشته باشد؟
از نظر حقوقی، یک قطعنامه هنگامی ذیل فصل 7 منشور سازمان ملل قرار میگیرد که در بخش مربوط به اجرایی آن، عبارت "Acting under Chapter VII of the Charter of the United Nations" بدون هیچ قید و شرطی، مندرج باشد، بهعنوان نمونه قطعنامه اخیر علیه یمن در شورای امنیت سازمان ملل (قطعنامه شماره 2216) از جمله چنین قطعنامههایی است که مشخصاً ذیل فصل 7 منشور سازمان ملل صادر شده است، بدین معنا که اعضای شورای امنیت سازمان ملل خود را مجاز میدانند در صورتی که ملت یمن از اقدامات الزامآور درخواست شده در این قطعنامه سرپیچی کند، علیه این کشور اقدام نظامی کنند (کما اینکه در حال حاضر چنین اقدام نظامی در حال انجام است).
اما آیا اساساً ایران هیچگاه ذیل فصل 7 منشور ملل متحد قرار گرفته بود؟ کلیدیترین و جدیترین دستگیره استدلالی موافقان این مسئله، اشاره به قطعنامه بسیار مهم 1929 شورای امنیت علیه ایران و البته چند قطعنامه پیش از آن مانند 1803 است. با این حال هیچ نه طبق این قطعنامهها و نه سایر قطعنامههای صادر شده، ایران ذیل فصل 7 قرار نداشته است. و هرگاه آمریکا و متحدان غربیاش بهدنبال کشاندن قطعنامههای ضدایرانی به ذیل فصل 7 بودند، روسیه و چین با این استدلال صحیح که ایران هیچگاه امنیت جهان را به مخاطره نینداخته مانع از این کار شدهاند.
با این حال با اصرار و فشار آمریکا و برخی کشورهای غربی عضو شورای امنیت، در نهایت قطعنامهها علیه ایران صرفاً ذیل بند 41 این فصل (و نه کلّیت فصل 7) به تصویب رسید تا صرفاً "الزامآور" بودن آن مشخص و مؤکد باشد.
تفاوت مشخص این دو حالت (حالت اول: ذیل فصل 7 و حالت دوم: ذیل بند 41 از فصل 7) آنجاست که در حالت اول، یک کشور بهطور کامل ذیل فصل 7 قرار میگیرد و تمام بندهای این فصل توأماً میتواند بر مبنای همان قطعنامه علیه این کشور اجرایی شود، یعنی اگر یک کشور اقدامات الزامآور بند 41 را انجام نداد، آمریکا میتواند بدون تصویب هیچ قطعنامه دیگری و صرفاً بهاستناد همان قطعنامه پیشین، اجرای بند 42 منشور را در دستورکار خود قرار دهد.
با این حال در قطعنامههای مربوط به ایران و حتی قطعنامه 1929 که از آن بهعنوان فاجعهبارترین قطعنامه ضدایرانی در شورای امنیت سازمان ملل یاد میشود نیز موارد درجشده صرفاً ذیل بند 41 این فصل آورده شده تا بر الزامآور بودن آن تأکید شود، بدین معنا اگر بنا باشد اقدام نظامی علیه ایران صورت بگیرد بایستی قطعنامه دیگری ذیل کلّیت فصل 7 یا ذیل بند 42 از این فصل به تصویب میرسید. و این در حالی است که همواره روسیه و چین با استدلال صحیح فوقالذکر مانع از تصویب چنین قطعنامهای شده بودند.
مهمتر اینکه در همان بند 41 به صراحت تاکید شده است که اقدامات علیه کشور هدف به هیچ وجه نباید شامل اقدام نظامی باشد. (Not Involving the use of armed force)
نکته مهم دیگر آن که در قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل که پس از جمعبندی مذاکرات در وین و برای تایید برجام صادر شد، در بندهای مربوط به ادامه محدودیتها علیه ایران، مکرراً از بند 41 فصل 7 یاد شده است.